آرنیکاآرنیکا، تا این لحظه: 16 سال و 1 ماه و 8 روز سن داره

دخترم ، همه زندگی ما

عکس جدید

سلام خوشگل مامان اومدم تا چند تا عکس زیبا رو که خاله جون یکی یه دونه ات زحمت کشیده و واست طراحی کرده بگذارم دستت درد نکنه خاله جون جونی دوستت دارم یه عالمه هر چی بگم بازم کمه ...
30 شهريور 1390

تفنگ بازی

سلام به آرنیکای نازم عسلم دیشب برای اولین بار سراغ یه بازی پسرونه رفتی و من و تو با هم تفنگ بازی کردیم وجالبه چون تفنگ نداشتی با لگوهات تفنگ ساختی mouse" /> و زمانی که من طرفت شلیک می کردم اینجوری خودت رو به مردن میزدی (ایستاده).....!!!! الهی قربونت برم که وقتی چشاتو می بندی اینقده ناز می شی جیگرم الهی صد سال زنده باشی ... حتی دوست ندارم خودت رو به مردنبزنی ولی تو این کار رو دوست داری ... حتی وقتی حموم میری توی آب خودتو به مردن میزنی و میگی من ماهی زردم که مردمو بعد توی آب ولو میشی ..... همش به خاطر ماهیهای عیده که تو مردنشونو می بینی ... ماهی خونه مامانی هم که تا نیمه شهریور زنده مونده بودبالاخرهمرد و...
29 شهريور 1390

تعویض قالب

آرنیکای مامان امروز قالب وبلاگتو عوض کردم ولی خیلی دوست دارم بدونی قبل از این قالبت چه شکلی بوده و چون خودم روش کار کردم و طراحیش کردم ، ازش یه عکس گرفتم تا بعدها که اومدی سراغ سایتت اونو ببینی ، از این به بعد تمام قالبهاتو همین شکلی برات می گذارم مطمئناً می تونه برات جالب باشه ...
24 شهريور 1390

بازگشت از مسافرت

سلام به دختر نازنینم حال و احوال دختر نازم چطوره ؟ این روزا زیاد حال خوشی نداری ..... آخه ما هفته پیش مسافرت بودیم و تغییر آب و هوا و اقلیم شهر مشهد همه ما رو مریض احوال کرد منم زمانی که اونجا زندگی می کردم تمام تابستان به علت آلرژی اذیت می شدم و دختر نازمم احتمالاً به اون هوا حساسیت داره ، به هر حال ما دیروز جمعه از مشهد برگشتیم ، واما از مسافرتمون بگم ... از عید فطری که گذشت و من متأسفانه به اینترنت دسترسی نداشتم تا مطلب بگذارم و تبریکات رو عرض کنم... همزمان با عید فطر و 3 روز تعطیلی ما راه مشهد رو در پیش گرفتیم... اما متأسفانه مثل دفعات پیش خوش نگذشت چون بابایی جونت (پدربزرگ پدریت)مریض بود و توی بیمارستان تخص...
19 شهريور 1390
1